عشق همان دوست داشتن است ولی در حد زیاد در حد افراط اگرچه خیلی از مردم آن را برای دوست داشتن خیلی زیاد هر چیزی استفاده می کنند به مانند عشق مادر به فرزند و یا عشق به وطن و همچنین عشق به خدا اما به هر حال اصل معنای عشق ارتباط عاطفی و روانی بین دو انسان برای برقراری رابطه جنسی است و به عنوان یک محرک اولیه برای انتخاب همسر و همسریابی می باشد. عشق برای آمیزش جنسی مانند اتش فراوان برای نوشیدن آب است. آدم بسیار تشنه از نوشیدن آب لذت بسیار فراوانی می برد و حذف بیشتری از آن میبرد و آب برای او بسیار گوارا تر است. و عشق این چنین وارد روانشناسی شد.
در روانشناسی دو نظریه برای عشق مطرح میکنند یکی از نظریات مربوط به اروین یالوم روانشناس آمریکایی استاد دانشگاه استنفورد است. در این نظر که به گرایش روانشناسی هستی گرایانه معروف است،انسان را موجودی تنها می داند و انسان برای تحمل این تنهایی نیاز به عشق دارد تا به نوعی این تنهایی را فراموش کند.
نظریه دوم تئوری روانشناسی تکاملی می باشد که از وادی دیگری به عشق نگاه می کند و عشق را نیاز و انگیزه عاطفی میداند به نوعی که عشق انسان را به سمت ارتباطی در جهت انتقال ژن و بقای نسل ترغیب می کند. یعنی هورمون های بدن انسان نه تنها از نظر جسمی نیازمند ارتباط جنسی می نماید بلکه از نظر روانی نیز انسان را به چنین ارتباطی نیازمند میکنند و این نیاز عشق نام دارد.
افلاطون می گوید عشق در حالت نیاز زندگی می کند یعنی عشق یک نیاز است. یک نیاز به یک انگیزه برای رسیدن به چیزی و یک ناآرامی در روان آدمی است و قدرت عاطفی عشق علت بسیاری از رفتارهای خوب و بد انسان می باشد.رفتارهایی به مانند از جان گذشتگی در برابر معشوق تا رفتار ناشی از افسردگی و خودکشی در برابر شکست در مقوله عشق ونیز قتل و جنایت که در طول تاریخ بسیار فراوان دیده شده است.
عشق وارد فلسفه نیز شده است و همواره خداباوران به دنبال یافتن نشانه ای از ملکوت در زندگی دنیوی هستند و به هر موضوع مبهم و ناشناخته ای متوسل شدند دانش آن دهند که بسیاری از مسائل با امور مادی قابل توجیه نیست و احتمالا توجیه گران عشق و مقوله عشق ورزی و عشق پرستی می باشد.
برخی فلاسفه عشق را ماورای ماده می دانند و آن را غیرقابل توجیه با تکامل داروین میداند. عشق به عنوان یک احساس عاطفی انسان کاملا فیزیکی می باشد و کاملا علمی می باشد و هر آنچه با رابطه جنسی در ارتباط باشد و به تولید نسل بعد ارتباط داشته باشد با تکامل داروین به احتمال زیاد قابل توجیه می باشد. به این ترتیب عشق وارد علم نیز شده است و از طریق اندازه گیری مشاهده و آزمایش و تاثیرات و تاثیراتی که بر روی ذهنیت و جسم انسان میگذارد و آنها را علم قابل اندازهگیری میداند مورد بررسی قرار گرفته است.
همه مطالبی که در مورد عشق گفته شده است به طرز اعجاب انگیزی قابل مشاهده است و تاثیراتی که بر روی جسم انسان می گذارد و از طریق هورمون ها قابل اندازه گیری گشته است. برای مثال مثل معروفی وجود دارد که عشق انسان را کور می نماید انسان در فراق معشوق شعلههای عشق او بیشتر میگردد و اینها همه به طور علمی قابل مشاهده است.
بخش های ابتدایی مغز که در انسان وجود دارد و در همه پستانداران مشترک است و قسمتی از آن راVTA میگویند به نیاز و خواهش و تمنا مربوط است و انگیزه و تمرکز مدیریت می کند و این بخش تولید کننده دوپامین مغز میباشد و آن را به قسمتهای مختلف مغز ارسال می کند برای نمونه مصرف کوکائین باعث تولیدVTA میگردد. تصویر برداری ام آر آی نشان داده است عشق شدن نیز موجب فعالیت این بخش از برمیگردد و تولید دوپامین را به به شکل بسیار زیادی افزایش میدهد و آن را به تمام قسمتهای مغز ارسال میکند و احساسات عاشقانه در انسان فوران می نماید.
عشق هم نوعی اعتیاد است و این اعتیاد را می توان یک اعتیاد بسیار قوی ذهنی و فکری نام نهاد. چنان معشوق در من عاشق جا خوش می کند که به صورت یک وسواس فکری ذهن عاشق را به خود مشغول میکند و تا زمانی که عاشق به معشوق نرسد این وسواس می تواند شدید و شدیدتر گردد. درست به مانند مکانیزم اعتیاد در مغز شخص معتاد.
عشق میتواند قدرت اراده و تصمیم عاشق را کاملا در دست بگیرد.
به گفته دکتر هلن فیشر دانشمند و محقق رفتار انسان سه سیستم مغزی برای همسریابی و انتخاب همسر در انسان تکامل یافته اند تا برای او زوج مناسب خویش را انتخاب نمایند.
اولین سیستم سیستم محرک جنسی میباشد که این سیستم انسان را به برقراری ارتباط میدهد اما ارتباط انسان را متمرکز به یک شریک زندگی نمی نماید. و در حقیقت تنوع طلبی خاصیت همچین سیستمی می باشد.
دومین سیستم مغزی حس عشق رویایی می باشد،همان عشق رمانتیک که هم انرژی زا می باشد و هم تمام تمرکز خویش را بر روی یک معشوق متمرکز می کند.
سومین سیستم سیستم حس وابستگی به شریک زندگی می باشد،که موجب دوام ارتباط با شریک زندگی خواهد بود اگر چه که همه حیوانات انتخاب همسر را دارا می باشند اما سیستم عشق در برخی از پستانداران دیده شده است اما در حیوانات عشق چندان جدی نیست و مدت اش بسیار کوتاه است.
اگرچه که معمولاً یکتا سه سال بعد از ازدواج دو عاشق و معشوق میزان دوپامین مغز کاهش پیدا میکند اما به طور علمی دیده شده است که گاهی عشق بین زوجین تا ۲۵ سال نیز جاری است و دوام طولانی دارد. اثر عشق محدود به دوپامین نیست بلکه عشق علاوه بر افزایش دوپامین موجب کاهش سروتونین و افزایش نورا آدرنالین میشود. عاشقی فرآیند بسیار پیچیده ای در مغز میباشد که همچنان جای تحقیق بسیار برای آن وجود دارد.
و البته عشق در ادبیات
عشق وارد ادبیات شد به گونه ای که اشعار عاشقانه مشتاقان فراوان دارد رمانهای عاشقانه فروش فراوانی می کنند و همین ادبیات به انسان می گوید که عشق چیست. البته به عشق ارزش می دهد و به انسان می گوید که چگونه عاشق گردد. به گونه ایست که جوانی که به سن بلوغ میرسد در به در به دنبال موردی برای عشق و عاشق شدن می گردد. ادبیات چنان جا انداخته است که عشق موجود بسیار زیباییست عالیست بی نظیر است دوست داشتنی است و عشق معنای اصیل زندگی می باشد. به گونهای القا میکند که اگر عاشق نگردی در زندگی هیچ نفهمیده ای و به عبارتی اصلا زندگی نکرده ای.
عاشق شو ارنه روزی کار جهان سرآید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
در واقع همان گونه که با هنر زندگی زیباست و انسان نیازمند هنر است اما بسیاری از انسان ها بدون توجه به هنر زندگی میکنند و مشکلی نیز ندارند پس مسئله این نیست که باید عاشق بگردیم و اگر کسی عاشق نشده باشد انگار کلاً زندگی نکرده است آنگونه که ادبیات ما بدان اشاره می کند. انسان نیازمند عشق است با عشق زندگی برای انسان زیباتر است و لذت آن بیشتر است اما زندگی بدون عشق بی معنا نیست. البته به گونه ای جاافتاده است که عشق برای از مافوق عقل است علت هستی معنای زندگی است شاید اینها توصیفات اغراقآمیز ایست که ادبیات وارد مقوله عشق و معنا بخشی به آن کرده است.
همانگونه که می دانیم انتخاب همسر یکی از اساسی ترین انتخاب های زندگی هر انسانی می باشد بدین منظور علوم های روانشناسی و جامعه شناسی در این زمینه سخنان بسیاری برای گفتن دارند،ازدواج اصل اصلی و اساسی تشکیل خانواده در حیات بشری بوده است و یک ازدواج سالم و موفق معمولا باید همراه با یک انتخاب همسر اصولی و بر طبق معیارهای فردی و جمعی صورت بگیرد. در این میان در این زندگی مدرن شده بر اساس اصول فضای مجازی و سایت های اینترنتی باید روشهای نوین نیز برای این اصل اساسی زندگی مورد استفاده قرار بگیرد البته باید ای در کار نیست اما این باید از آنجا ناشی میشود که اگر سیاست گذاران جامعه بین هم توجه نکنند وع نگرش انسانی افراد جامعه به دنبال چنین وضعی خواهد رفت پس باید در سیاستهای کلی اداره جامعه استفاده از ابزارهای مدرن نیز به تبع رواج آن مورد استفاده قرار بگیرد و در سیاستگذاریها و مشمول نظر گردد.
در این میان سنت های فرهنگی نیز باید مورد بحث قرار بگیرد که آیا جامعه میتواند عرف معمول خویش را به کنار نهاده و حداقل آن را به عنوان اصل اساسی در نظر نگرفته و برای بقیه روشهای نوین همسریابی نیز قائل به استفاده و رواج آن باشد.
فضای مجازی با رواج گسترده ای که در سالیان اخیر یافته است جای پای خود را در تمام زمینه های زندگی ما باز کرده است پس بهتر است بدون فوت وقت شرایط را بسنجیم و بتوانیم در این میان از این فضا استفاده بهینه نماییم تا آسیبشناسی هایی که میتواند صورت بگیرد نیز بر ما مکشوف گردد.
بهتر است برای این میزان از استفاده از فضای مجازی اتما سیاست های پیشگیرانه نیز مدنظر قرار بگیرد زیرا که ما بخواهیم و چه نخواهیم همه ابزارها در دست استفاده هستند و فضای مجازی نیز یکی از این ابزارهای مدرن می باشد که برای همه روشهای زندگی انسان از میان خود میتواند تولید برنامه نماید.
همین سخن در این است که ما نباید محدودیت های فرهنگی بر چیزی اعمال کنیم زیرا میدانیم سرانجام ما به شکست رو به رو خواهد گردید.
به قول مولانا
هرکه با پولاد بازو پنجه کرد
ساعد سیمین خود را رنجه کرد
فضای مجازی نیز یکی از این غول هاست که نباید با آن از دره قهر در آمد بلکه باید مانند غول رام شده در دستان ما قرار بگیرد.
در این میان در بحث همسریابی داشتن یک سایت همسریابی خوب می تواند راهگشا باشد به استفاده از فضای مجازی برای همسریابی با نام سایت ازدواج و سایت همسریابی بهترین گزینه برای رعایت چنین مسئله ای است که البته باید تحت نظر نهادهای ذیربط باشد.
یکی از بهترین این سایت ها سایت همسریابی شیدایی میباشد که هم برای ازدواج موقت و هم در زمینه ازدواج دائم مشغول به فعالیت میباشد.
شیدایی یک جامعه مجازی برای ازدواج می باشد که نهایت تلاش خود را در پالایش و پیرایش کاربران خود در جهت داشتن ازدواجی بهتر صورت می دهد.
سایت همسریابی شیدایی در زمینه صیغه یابی نیز فعال است و علت وجود ازدواج موقت و صیغه یابی در این سایت پالایش قسمت ازدواج دائم از چنین درخواست هایی است که گاهی برخی از کاربران در این زمینه دارند و آنرا متاسفانه در قسمت ازدواج دائم ابراز می دارند که کاری بس ناشایست می باشد.بدین منظور سیاست سایت ازدواج موقت نیز در دستور کار سایت همسریابی شیدایی قرار گرفت و اکنون این پایگاه مجازی ازدواج در هر دو زمینه مشغول به خدمات دهی به کاربران خویش می باشد.
بهترین سایت همسریابی صیغه یابی سایت صیغه موقت سایت صیغه یابی سایت ازدواجhttp://www.samipatogh.ir سایت ازدواجhttp://www.samipatogh.ir موقتhttp://www.p30far30.ir سایت ازدواج موقتhttp://v55.irچگونگی انتخاب همسر نشان دهنده تصور فرد از عشق و ازدواج است. ما در زمان انتخاب تمام افکار، انتظارات و ترسهایمان را به عمل در می آوریم. انتخاب غلط شریک زندگی میتواند به عنوان اولین گام به سوی ناسازگاری زناشویی یا آخرین گامِ یک رویکرد اشتباه نسبت به جنس دیگر باشد. بسیاری از مردم اصلاً هیچ گامی برنمیدارند. انتخاب کردن یا انتخاب نکردن ـ مسئله ای است که تا ابد آنها را کلافه میکند.
عمل انتخاب نه تنها از اهمیت به سزایی برخوردار است، بلکه به لحاظ روانشناختی و عملی نیز معنادار است. انتخاب همانند برق صاعقه کل موقعیت را ناگهان روشن میسازد و پرتوهای خیره کننده اش را بر نیروهایی که آذرخش را به وجود آورده اند می افکند. این تمثیل مطالب بیشتری را در مورد فرایند انتخاب توضیح میدهد.
انتخاب هیچ گاه تصادفی نیست. مطالبات شخصی عمیقی وجود دارند که بر انتخاب نهایی تأثیر میگذارند؛ و همانطور که ممکن است باورنکردنی به نظر برسد، هر شخصی همان چیزی را از همسرش دریافت میکند که در ابتدا به صورت ناهشیارانه انتظار داشته. وقتی به طور ناگهانی یا تدریجی فردی را به عنوان همسر مناسب خود انتخاب میکنیم، مطالباتی که برآورده میشوند، مطالبات متعارفی نیستند. وقتی با کسی ملاقات کنیم که با شخصیتش شرایطی را فراهم آورد که ما الگوی شخصی خودمان را درک کنیم، کسی که به چشم انداز و برداشتهای ما از زندگی پاسخ دهد، کسی که به ما اجازه دهد طرحهایی که از کودکی با خود آورده ایم را ادامه دهیم و احیا کنیم، جذب میشویم. ما حتی نقش بسیار مهمی در برانگیختن و تحریک طرف مقابل در بروز رفتارهایی که انتظار داریم و نیازمند آنها هستیم، ایفا میکنیم.
چالشهای ازدواج، ردولف درایکورس
همیشه انتخاب همسر در مقوله ازدواج بسیار پر اهمیت و مهم بوده است و این به آن دلیل است که ما قسمت اعظم زندگی خویش را قرار است در کنار یک همسر و همدم برای همیشه تا پایان عمر طی نماییم. از این رو باید در زمان انتخاب همسر بسیار دقت کنیم و این نکته بدیهی است،اما جدای از این نکته بدیهی واقعا بر اساس چه ملاک هایی همسر آینده باید انتخاب شود اگر این ملاکها و معیارهای قابل مشاهده در دنیای واقعی بر اساس تجارب دیدار مد نظر بگیریم آیا در سایت همسریابی امکان دیدار وجود دارد و یا به طور کلی دیداری که از طریق سایت همسریابی شکل خواهد گرفت به چه اندازه می تواند معیارهای مدنظر یک دیدار پاک و بی آلایش و به دور از خیانت رقم بزند.
آیا در معرفی که در فضای مجازی صورت گرفته است افراد واقعاً اطلاعات صحیح و درستی از خویش می گذارند یا خیر؟
همیشه در واقع نمایی اطلاعات کاربران در سایت های همسریابی باید شک کرد اما این بدان معنی نیست که همه یا قسمت اعظمی از این اطلاعات نادرست است بلکه تعداد معدود و انگشت شماری که اطلاعات ناصواب وارد می کنند این اعتماد عمومی را سلب کرده و باعث می گردند که انسان به همه افراد نگاه نادرست داشته باشد اما به هر حال گریزی از این مطلب نیست پس باید در همسریابی نیز نگاه محتاطانه همیشه سرلوحه کار کاربران قرار بگیرد.
اما با وجود همه این پرسش را ما به شما میگوییم که ازدواج از طریق سایت همسریابی در صورت استفاده آگاهانه و بر اساس ضوابط و شرایط مندرج در خود سایت بسیار مفید خواهد بود.
عشق همان دوست داشتن است ولی در حد زیاد در حد افراط اگرچه خیلی از مردم آن را برای دوست داشتن خیلی زیاد هر چیزی استفاده می کنند به مانند عشق مادر به فرزند و یا عشق به وطن و همچنین عشق به خدا اما به هر حال اصل معنای عشق ارتباط عاطفی و روانی بین دو انسان برای برقراری رابطه جنسی است و به عنوان یک محرک اولیه برای انتخاب همسر و همسریابی می باشد. عشق برای آمیزش جنسی مانند اتش فراوان برای نوشیدن آب است. آدم بسیار تشنه از نوشیدن آب لذت بسیار فراوانی می برد و حذف بیشتری از آن میبرد و آب برای او بسیار گوارا تر است. و عشق این چنین وارد روانشناسی شد.
در روانشناسی دو نظریه برای عشق مطرح میکنند یکی از نظریات مربوط به اروین یالوم روانشناس آمریکایی استاد دانشگاه استنفورد است. در این نظر که به گرایش روانشناسی هستی گرایانه معروف است،انسان را موجودی تنها می داند و انسان برای تحمل این تنهایی نیاز به عشق دارد تا به نوعی این تنهایی را فراموش کند.
نظریه دوم تئوری روانشناسی تکاملی می باشد که از وادی دیگری به عشق نگاه می کند و عشق را نیاز و انگیزه عاطفی میداند به نوعی که عشق انسان را به سمت ارتباطی در جهت انتقال ژن و بقای نسل ترغیب می کند. یعنی هورمون های بدن انسان نه تنها از نظر جسمی نیازمند ارتباط جنسی می نماید بلکه از نظر روانی نیز انسان را به چنین ارتباطی نیازمند میکنند و این نیاز عشق نام دارد.
افلاطون می گوید عشق در حالت نیاز زندگی می کند یعنی عشق یک نیاز است. یک نیاز به یک انگیزه برای رسیدن به چیزی و یک ناآرامی در روان آدمی است و قدرت عاطفی عشق علت بسیاری از رفتارهای خوب و بد انسان می باشد.رفتارهایی به مانند از جان گذشتگی در برابر معشوق تا رفتار ناشی از افسردگی و خودکشی در برابر شکست در مقوله عشق ونیز قتل و جنایت که در طول تاریخ بسیار فراوان دیده شده است.
عشق وارد فلسفه نیز شده است و همواره خداباوران به دنبال یافتن نشانه ای از ملکوت در زندگی دنیوی هستند و به هر موضوع مبهم و ناشناخته ای متوسل شدند دانش آن دهند که بسیاری از مسائل با امور مادی قابل توجیه نیست و احتمالا توجیه گران عشق و مقوله عشق ورزی و عشق پرستی می باشد.
برخی فلاسفه عشق را ماورای ماده می دانند و آن را غیرقابل توجیه با تکامل داروین میداند. عشق به عنوان یک احساس عاطفی انسان کاملا فیزیکی می باشد و کاملا علمی می باشد و هر آنچه با رابطه جنسی در ارتباط باشد و به تولید نسل بعد ارتباط داشته باشد با تکامل داروین به احتمال زیاد قابل توجیه می باشد. به این ترتیب عشق وارد علم نیز شده است و از طریق اندازه گیری مشاهده و آزمایش و تاثیرات و تاثیراتی که بر روی ذهنیت و جسم انسان میگذارد و آنها را علم قابل اندازهگیری میداند مورد بررسی قرار گرفته است.
همه مطالبی که در مورد عشق گفته شده است به طرز اعجاب انگیزی قابل مشاهده است و تاثیراتی که بر روی جسم انسان می گذارد و از طریق هورمون ها قابل اندازه گیری گشته است. برای مثال مثل معروفی وجود دارد که عشق انسان را کور می نماید انسان در فراق معشوق شعلههای عشق او بیشتر میگردد و اینها همه به طور علمی قابل مشاهده است.
بخش های ابتدایی مغز که در انسان وجود دارد و در همه پستانداران مشترک است و قسمتی از آن راVTA میگویند به نیاز و خواهش و تمنا مربوط است و انگیزه و تمرکز مدیریت می کند و این بخش تولید کننده دوپامین مغز میباشد و آن را به قسمتهای مختلف مغز ارسال می کند برای نمونه مصرف کوکائین باعث تولیدVTA میگردد. تصویر برداری ام آر آی نشان داده است عشق شدن نیز موجب فعالیت این بخش از برمیگردد و تولید دوپامین را به به شکل بسیار زیادی افزایش میدهد و آن را به تمام قسمتهای مغز ارسال میکند و احساسات عاشقانه در انسان فوران می نماید.
عشق هم نوعی اعتیاد است و این اعتیاد را می توان یک اعتیاد بسیار قوی ذهنی و فکری نام نهاد. چنان معشوق در من عاشق جا خوش می کند که به صورت یک وسواس فکری ذهن عاشق را به خود مشغول میکند و تا زمانی که عاشق به معشوق نرسد این وسواس می تواند شدید و شدیدتر گردد. درست به مانند مکانیزم اعتیاد در مغز شخص معتاد.
عشق میتواند قدرت اراده و تصمیم عاشق را کاملا در دست بگیرد.
به گفته دکتر هلن فیشر دانشمند و محقق رفتار انسان سه سیستم مغزی برای همسریابی و انتخاب همسر در انسان تکامل یافته اند تا برای او زوج مناسب خویش را انتخاب نمایند.
اولین سیستم سیستم محرک جنسی میباشد که این سیستم انسان را به برقراری ارتباط میدهد اما ارتباط انسان را متمرکز به یک شریک زندگی نمی نماید. و در حقیقت تنوع طلبی خاصیت همچین سیستمی می باشد.
دومین سیستم مغزی حس عشق رویایی می باشد،همان عشق رمانتیک که هم انرژی زا می باشد و هم تمام تمرکز خویش را بر روی یک معشوق متمرکز می کند.
سومین سیستم سیستم حس وابستگی به شریک زندگی می باشد،که موجب
دوام ارتباط با شریک زندگی خواهد بود اگر چه که همه حیوانات انتخاب همسر را دارا می باشند اما سیستم عشق در برخی از پستانداران دیده شده است اما در حیوانات عشق چندان جدی نیست و مدت اش بسیار کوتاه است.
اگرچه که معمولاً یکتا سه سال بعد از ازدواج دو عاشق و معشوق میزان دوپامین مغز کاهش پیدا میکند اما به طور علمی دیده شده است که گاهی عشق بین زوجین تا ۲۵ سال نیز جاری است و دوام طولانی دارد. اثر عشق محدود به دوپامین نیست بلکه عشق علاوه بر افزایش دوپامین موجب کاهش سروتونین و افزایش نورا آدرنالین میشود. عاشقی فرآیند بسیار پیچیده ای در مغز میباشد که همچنان جای تحقیق بسیار برای آن وجود دارد.
و البته عشق در ادبیات
عشق وارد ادبیات شد به گونه ای که اشعار عاشقانه مشتاقان فراوان دارد رمانهای عاشقانه فروش فراوانی می کنند و همین ادبیات به انسان می گوید که عشق چیست. البته به عشق ارزش می دهد و به انسان می گوید که چگونه عاشق گردد. به گونه ایست که جوانی که به سن بلوغ میرسد در به در به دنبال موردی برای عشق و عاشق شدن می گردد. ادبیات چنان جا انداخته است که عشق موجود بسیار زیباییست عالیست بی نظیر است دوست داشتنی است و عشق معنای اصیل زندگی می باشد. به گونهای القا میکند که اگر عاشق نگردی در زندگی هیچ نفهمیده ای و به عبارتی اصلا زندگی نکرده ای.
عاشق شو ارنه روزی کار جهان سرآید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
در واقع همان گونه که با هنر زندگی زیباست و انسان نیازمند هنر است اما بسیاری از انسان ها بدون توجه به هنر زندگی میکنند و مشکلی نیز ندارند پس مسئله این نیست که باید عاشق بگردیم و اگر کسی عاشق نشده باشد انگار کلاً زندگی نکرده است آنگونه که ادبیات ما بدان اشاره می کند. انسان نیازمند عشق است با عشق زندگی برای انسان زیباتر است و لذت آن بیشتر است اما زندگی بدون عشق بی معنا نیست. البته به گونه ای جاافتاده است که عشق برای از مافوق عقل است علت هستی معنای زندگی است شاید اینها توصیفات اغراقآمیز ایست که ادبیات وارد مقوله عشق و معنا بخشی به آن کرده است.