شیدایی به سبک ایرانی

راهکارهای نوین روانشناسی رابطه در همسریابی و همسرگزینی و استفاده درست از سایت همسریابی شیدایی برای ازدواج دائم و موقت

۲۴ مطلب با موضوع «راه زندگی» ثبت شده است

محبتت را ابراز کن.


بزرگی می گفت: «قلب زن، پارچه ای است که زود پاره می شود و زود هم رفو می شود».


👈 نشاط و سرزندگی زن، به محبت مرد وابسته است. زن، عشق و احساساتش را با کلمات بیان می کند و نیاز دارد که با شنیدن کلمات، عشق و احساسات را از دیگران دریافت کند. زن، به نرمش و کلمات محبت آمیز، نیاز دارد؛ ولی مردان با رفتار و عمل، عشق و احساسات خود را بیان 

می کنند.


👈 نیاز عاطفی زن، این است که جمله دوستت دارم را چندین و چند بار از زبان همسرش بشنود و از این طریق، به آرامش روحی و اعتماد به نفس دست یابد. یکی از خصوصیات مردان، این است که کمتر احساسات و عواطف خود را بروز می دهند و بنابراین، در ابراز محبت خود به همسرشان، کمی با مشکل مواجه می شوند؛ ولی اگر مردان به تفاوت های موجود بین زن و مرد توجه داشته باشند و بدانند که با کمی ابراز محبت، به گرمای زندگی خود می افزایند، با کمی تلاش، احساسات خود را بروز خواهند داد..

۱۵ اسفند ۹۷ ، ۱۸:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نازیار ملک

انتقاد و شکایت از زندگی

وقتی از دیگران انتقاد میکنی و از زندگی شکایت میکنی احساس خوبی به تو دست می‌دهد.

با انتقاد کردن از دیگران، احساس برتری می‌کنی.

با شکایت کردن از دیگران احساس می‌کنی که بالاتر از آنان هستی. این برای نفْس بسیار ارضاء کننده است.

و تقریباً همه چنین می‌کنند؛

برخی آشکارا چنین می‌کنند

برخی هم فقط در درون به این کار می‌پردازند.

هیچ‌کس زحمت تحسین کیفیات خوب را در دیگران به خود نمی‌دهد.

هیچ‌کس حاضر نیست کمک کند تا آن کیفیات خوب که در دیگری است رشد کند.

می‌ترسد که اگر دیگری رشد کند، پس او چی...؟! 


به ندرت کسانی پیدا می‌شوند که انتقاد نمی‌کنند و شکایت ندارند.

اینها کسانی هستند که نفسشان را انداخته‌اند.

وقتی که بی‌نفس باشی، فایده‌ای در آن نیست که انتقاد کنی، چرا باید به خودت زحمت بدهی؟

ربطی به تو ندارد.

این نفْس بوده که از آن لذت می‌برده و تغذیه می‌شده است. 


بنابراین تأکید من این است:

نفْس را بینداز.

با انداختن نفس، تو مردم را با چشمانی تازه نگاه می‌کنی و نگرش و رفتار تو بیشتر انسانی و دوستانه خواهد شد. اینک همان شخص که پیش تر از او انتقاد می‌کردی، با دیده ی محبت به او نگاه میکنی و میلی عظیم داری تا به او کمک کنی.

شاید ببینی که اگر تو نیز در موقعیت او بودی، مانند او رفتار میکردی.

تو فقط بخشی از آنان را می‌شناسی، تمامی زندگی آنان را نمیدانی، و قضاوت کردن در مورد تمامی یک شخص، از روی شناخت بخش کوچکی از او، کار درستی نیست. 

۱۵ آبان ۹۷ ، ۱۲:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نازیار ملک

نحوه انتخاب همسر


چگونگی انتخاب همسر نشان دهنده تصور فرد از عشق و ازدواج است. ما در زمان انتخاب تمام افکار، انتظارات و ترسهایمان را به عمل در می آوریم. انتخاب غلط شریک زندگی میتواند به عنوان اولین گام به سوی ناسازگاری زناشویی یا آخرین گامِ یک رویکرد اشتباه نسبت به جنس دیگر باشد. بسیاری از مردم اصلاً هیچ گامی برنمیدارند. انتخاب کردن یا انتخاب نکردن ـ مسئله ای است که تا ابد آنها را کلافه میکند.  

عمل انتخاب نه تنها از اهمیت به سزایی برخوردار است، بلکه به لحاظ روانشناختی و عملی نیز معنادار است. انتخاب همانند برق صاعقه کل موقعیت را ناگهان روشن میسازد و پرتوهای خیره کننده اش را بر نیروهایی که آذرخش را به وجود آورده اند می افکند. این تمثیل مطالب بیشتری را در مورد فرایند انتخاب توضیح میدهد.  

انتخاب هیچ گاه تصادفی نیست. مطالبات شخصی عمیقی وجود دارند که بر انتخاب نهایی تأثیر میگذارند؛ و همانطور که ممکن است باورنکردنی به نظر برسد، هر شخصی همان چیزی را از همسرش دریافت میکند که در ابتدا به صورت ناهشیارانه انتظار داشته. وقتی به طور ناگهانی یا تدریجی فردی را به عنوان همسر مناسب خود انتخاب میکنیم، مطالباتی که برآورده میشوند، مطالبات متعارفی نیستند. وقتی با کسی ملاقات کنیم که با شخصیتش شرایطی را فراهم آورد که ما الگوی شخصی خودمان را درک کنیم، کسی که به چشم انداز و برداشتهای ما از زندگی پاسخ دهد، کسی که به ما اجازه دهد طرحهایی که از کودکی با خود آورده ایم را ادامه دهیم و احیا کنیم، جذب میشویم. ما حتی نقش بسیار مهمی در برانگیختن و تحریک طرف مقابل در بروز رفتارهایی که انتظار داریم و نیازمند آنها هستیم، ایفا میکنیم. 


چالشهای ازدواج، ردولف درایکورس

۱۵ آبان ۹۷ ، ۱۱:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نازیار ملک

‏8تله مهم ازدواج را جدی ‌بگیرید

1️⃣ تله اول: فقط زیبایی و ظاهر

2️⃣ تله دوم: موقعیت اجتماعی

3️⃣ تله سوم: عجله 

4️⃣ تله چهارم: فرار از احساس تنهایی

5️⃣ تله پنجم: شناخت ناقص

6️⃣ تله ششم: بحران‌ها و زخم‌های گذشته 

7️⃣ تله هفتم: احساسات و هیجانات شدید

8️⃣ تله هشتم: چشم و هم‌چشمی

۲۳ مهر ۹۷ ، ۰۹:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نازیار ملک

هفت قانون طلایی NLP برای موفقیت


۱- قانون اعتقادات

 به هر چیز که اعتقاد داشته باشید چه درست چه نادرست، بر قسمت نیمه‌ هوشیار ذهن تأثیر می‌گذارد و با دقتی حیرت آور به عینیت در می‌آید. هر امر باید ابتدا در قالب اعتقاد درآید تا به آن عمل شود.


۲- قانون انتظارات

هر آنچه که انتظارش را می‌کشید به سرتان می‌آید. مثلاً اگر انتظار یک زندگی خوب و موفق را می‌کشید، همان را خواهید داشت و برعکس. پس اگر هر عملی که انجام دهید از آن انتظار مثبت داشته باشید، نتیجه مثبت خواهید گرفت. حتماً تأثیر این قانون را در زندگی روزمره زیاد دیده‌اید.


۳- قانون جاذبه

 منفی‌ها، منفی‌‌ها را جذب می‌کنند و مثبت ها، مثبت‌‌ها را. افراد با ذهنیت منفی، اشخاص منفی را جذب می‌کنند و برعکس، افراد با ذهنیت مثبت، اشخاص پر انرژی و مثبت‌اندیش را.


۴- قانون جانشینی

ذهن نیمه‌هوشیار در یک لحظه می‌تواند فقط به یک وجه از قضیه فکر کند (مثبت یا منفی). یعنی زمانی که می‌خواهیم به جنبه مثبت کاری فکر کنیم قادر نیستیم در همان لحظه جوانب منفی آن را هم بسنجیم. مگر آنکه جنبه منفی جانشین وجه مثبت شود.


۵- قانون کارما

 آدمی تنها آنچه را که می‌دهد باز می‌ستاند. بازی زندگی، بازی بومرنگ هاست. پندار و کردار و گفتار انسان دیر یا زود با دقتی حیرت انگیز به خود او باز می‌گردد.

کارما واژه‌ای است سانسکریت به معنای «بازگشت». آنچه که آدمی بکارد، همان را درو خواهد کرد. بسیاری از مردم از این واقعیت غافلند که هدیه دادن نوعی سرمایه گذاری است و اندوختن از سر حرص و احتکار جز تنگدستی عاقبتی ندارد.


۶- قانون بخشایش

 این قانون می‌گوید خطا‌‌های خود و دیگران را فراموش کنید و ببخشید. فراموش کردن خطا‌‌های خود این حسن را دارد که تصویر ذهنی شخص از خود، مخدوش نمی‌شود. هر اندیشه‌ی خشک و محدود‌کننده‌ای مثل مقصر دانستن خود، یا کینه و ناراحتی داشتن از دیگران بر ذهن نیمه‌هوشیار اثر گذاشته، مانع پیشرفت می‌شود.


۷- قانون پرهیز از تردید و هراس

 جز تردید و هراس هیچ چیز نمی‌تواند میان انسان و آرمان‌‌هایش فاصله ایجاد کند. اگر انسان بدون دلهره، برای تحقق آرزو‌هایش تلاش کند، بی‌درنگ برآورده خواهد شد. ترس، دشمن بزرگ بشر است. ترس از تنگدستی، ترس از بدبختی، ترس از شکست، ترس از بیماری، ترس از دست دادن و…


کتاب قدرت شگرف درون

۲۱ مهر ۹۷ ، ۱۱:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نازیار ملک

عشق و رابطه و فرکانس موزون

انسان های هم فرکانس همدیگر را پیدا می کنند..

حتی از فاصله های دور...

از انتهای افق‌های دور و نزدیک.. انگار. جایی نوشته بود که اینها باید  در یک مدار باشند.. یک روزی .. یک جایی است  که باید با هم ، برخورد کنند... آنوقت...

میشوند همدم، میشوند دوست، میشوند رفیق..

اصلا میشوند هم شکل... مهرشان آکنده از همه ....

حرفهایشان میشود آرامش...

خنده شان، کلامشان می نشیند روی طاقچه دلتان.. نباشند دلتنگشان میشوی..

هی همدیگر را مرور می کنند..

از هم خاطره می سازند....

مدام گوش بزنگ کلمات و ایده ها هستند.. و یادمان  باشد..

حضور هیچکس اتفاقی نیست!

موقع بحث با کسى که برامون عزیزه

فقط ٦٠ ثانیه ى ناقابل،

زندگیمون رو بدون اون آدم تصور کنیم

ببینیم اگه قبلاً تو زندگیمون نبود،

چه چیزایى تغییر میکرد؟

اگه بعداً نباشه

چه چیزایى عوض میشه؟

فقط ٦٠ ثانیه به اینا فکر کنیم...همین

بعضى از آدماى زندگیمون

مثل رنگدونه ان

نبودنشون

خاکسترى میکنه زندگیمونو

مراقب هم باشیم یکم 

کم کم یاد خواهی گرفت تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح را 

اینکه عشق تکیه کردن نیست 

و رفاقت، اطمینان خاطر.

و یاد می‌گیری که بوسه‌ها قرارداد نیستند

و هدیه‌ها، معنی عهد و پیمان نمی‌دهند.

کم کم یاد میگیری که حتی نور خورشید هم می‌سوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری.

باید باغِ خودت را پرورش دهی به جای اینکه منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد.

یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی

که محکم باشی پای هر خداحافظی

یاد می‌گیری که خیلی می‌ارزی.


۰۹ مهر ۹۷ ، ۰۸:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نازیار ملک

در دنیای امروز سه نوع آدم وجود دارد:


۱- " مسموم کننده‌ها": یعنی کسانی که دلسردتان میکنند و خلاقیتتان را زیر پا میگذارند و میگویند که نمیتوانید کاری بکنید و اعتماد به نفس تون رو میگیرن حتی اگه همسرتون باشند


۲- "سر به راهها": یعنی کسانیکه خوش قلبند اما سرشان به کار خودشان است. آنها بفکر نیازهای خودشان هستند. کار خودشان را میکنند و هرگز برای کمک به دیگران پا پیش نمیگذارن


۳- "الهام بخش ها": یعنی کسانی که پیش قدم میشوند تا زندگی دیگران را غنی کنند، روحیه آنها را بالا ببرند و به آنها الهام ببخشند. ما باید الهام بخش باشیم و خودمان را با افراد الهام بخش احاطه کنیم و با آنها معاشرت بیشتری داشته باشیم.


روی چجوری الهام بخش شدن، حتما فکر و اقدام کنین

۰۸ مهر ۹۷ ، ۱۰:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نازیار ملک

یه سوزن به خودت بزن...



 وقتی که  خیانت اتفاق می افتد، فردی که مورد خیانت قرار گرفته است طرف مقابل را #محکوم می کند در حالی که هر 2 نفر باید در رابطه با رفتارهایی که در زندگی مشترک انجام داده اند، خوب فکر کنند.



 فردی که مورد  خیانت واقع شده است، باید از خود بپرسد: «من چه کارهایی در زندگی مشترک انجام داده ام که زمینه را برای خیانت همسرم ایجاد کرده است؟» مردی که  همسرش خیانت کرده باید کارهایی را که در زندگی مشترک انجام نداده، جست و جو کند؛ مثلا وقتی که به همسرش حتی یک بار نمی گوید که #دوستش دارد یا اینکه چه لباس قشنگی پوشیده و چه سفره قسنگی درست کرده است و... چه  توقعی دارد؟



 زن ها زمانی که از  محبت همسرشان  اشباع نمی شوند با 2 راه مواجه می شوند، راه اول اینکه نیازهای خود را  سرکوب می کنند و  افسرده می شوند یا اینکه راه دوم را انتخاب می کنند و در صورت نداشتن  ظرفیت و وفاداری به سمت بیرون از خانه و مردهای دیگر  گرایش پیدا می کنند.

نقطه مقابل خانم ها، آقایان قرار دارند؛ آن دسته از خانم هایی که با  نیازهای همسرشان آشنایی ندارند، چه توقعی دارند که مرد زندگی شان سر از  بیرون از خانه و روابط  پنهانی در نیاورد؟



 زمانی که مرد برای  ارضای نیاز جنسی خود به سمت همسرش می رود و بارها  طرد می شود و نیاز جنسی اش تنها به  شهوانی بودن تغییر می شود، بدون اینکه شناخت یا مطالعه ای نسبت به نیاز  جنسی مرد و جود داشته باشد، در چنین شرایطی احتمال اینکه مرد  خیانت کند وجود دارد.




 در زندگی مشترک خانم ها باید بدانند که مردها از نظر غریزی  بصری هستند و هر تصویری در بیرون از خانه می تواند آنها را دچار  هیجان کند و این هیجانات باید به صورت سالم در مرد توسط همسر ارضا شوند تا به  انحرافات بیرون از خانه تبدیل نشوند.



 مردها گاهی برای کاهش  خستگی و فشار ناشی از کار، ارتباط جنسی برقرار می کنند و برخی خانم ها به دلیل نداشتن  شناخت کافی از مرد، او را رد می کنند یا  بدرفتاری می کنند، در چنین شرایطی احتمال اینکه مرد به فرد دیگری به غیر از همسرش  گرایش پیدا کند، وجوددارد و این باعث  خیانت می شود.



  پس در مسئله  خیانت باید زن و مرد به رفتارهای خود نگاه دقیق تری داشته باشند البته طرح این مسائل برای تایید خیانت نیست و خیانت رفتار  اشتباه و نادرستی محسوب می شود ولی به طور کلی  عدم شناخت نیازها و برطرف نکردن نیازها به شکل صحیح می توانند #مهمترین دلایل خیانت باشند.


۰۸ مهر ۹۷ ، ۱۰:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نازیار ملک

ازدواج ،عاشقانه یا عاقلانه؟

عوامل موثر در شکل گیری ازدواج (قسمت اول)

انسان موجودى اجتماعى است و براى آنکه بتواند نیازهاى خود را در قبال تداوم حیات استمرار بخشد به زندگى گروهى و ارتباط با سایر همنوعان خود نیازمند است. از جمله نیازمندى‏ها، نیازهاى روحى و جسمانى است که با ازدواج و تشکیل خانواده برآورده مى‏شود. ازدواج عبارت است از «پیوند بستن دینى و رسمى یک زن و مرد براى شروع زندگى مشترک.» (انورى، 1381: 345) و یا «رابطه حقوقى است که براى همیشه یا مدت معین به وسیله عقد مخصوص بین زن و مرد حاصل شده و به آنها حق مى‏دهد که از یکدیگر تمتع جنسى ببرند.» (معین، 1377:216)

 

«ازدواج از نظر اسلام، پیمانى مقدس است؛ پیمانى که برقرارى آن بر اساس مقررات، آداب و رسوم، تشریفات و سنن و قوانین خاصى است. در سایه آن براى طرفین تعهدات و حقوقى پدید مى‏آید که تخلف آن موجب عقوبت و کیفر است.» (قائمى، 1375: 18)

ازدواج عاقلانه‏

حساسیت و اهمیت ازدواج تا اندازه‏اى است که بسیارى از پژوهشگران پیش از آنکه به عوامل شایع در روابط ارتباطى و محیطى خانواده گسیخته توجه کنند به زیرساخت و زیربناى خانواده نظر مى‏کنند. روشن است هر چه اساس و پایه زندگى بر حسب کنش منطقى و تفکرى صحیح صورت گیرد در آینده، کمتر با انباشت ناسازگارى‏ها و اختلاف همسران روبه‏رو خواهد بود.

طبق دیدگاه پارتو (جامعه‏شناس ایتالیایى)، کنش منطقى داراى سه جنبه متفاوت و مرتبط با هم است: هدف عینى، ابزار و وسایل متناسب با اهداف و در انتها تأیید آگاهان.

 

سؤال‏ها مى‏تواند به این شکل مطرح شود: آیا مى‏توان ازدواج را یک هدف عینى تلقى کرد؟ براى موفقیت در ازدواج نیاز است چه ابزار و وسایلى داشته باشیم؟ نقش والدین و دیگران تا چه اندازه مهم و معتبر است؟

در پاسخ به سؤال اوّل باید بپذیریم که ازدواج یک هدف عینى در جهت ارضاى نیازهاى درونى و تکامل روحى و حتى جسمانى است. اهداف ازدواج، در یک بیان کلى و همه‏پسند که مکتب اسلام بیان کرده، به اختصار عبارت است از:

1- پاسخ به نداى غریزه و فطرت‏ 2- ایجاد کانون آرامش براى همسران‏ 3- داشتن فرزند و تربیت کودکان و فرزندان سالم‏

4- حفظ عفت و پاکدامنى‏ 5- دوستى، محبت و عشق‏ 6- اجراى سنت رسول‏اللَّه(ص) 7- تأمین سلامت جسم و روان و برقرارى تعادل در وجود آدمى‏ 8-  کمک به تکامل و رشد یکدیگر.

با چنین کارکردهایى ازدواج یک هدف عینى است؛ منتها براى تکمیل شدن ابعاد کنش منطقى نیاز است به دو شرط دیگر نظرى بیندازیم.

ابزارها و وسایل متناسب ازدواج را مردان و زنان تشکیل مى‏دهند ولى شیوه چیدمان آنها در کنار یکدیگر و اینکه چه کسى، در چه صورت و با چه ویژگى‏هایى با شخصى ازدواج کند که نهایت کامیابى و لذت را در زندگى‏اش تجربه کند، بحث مفصلى است. گوناگونى فرهنگى، نژادى، قومى و حتى ژنتیکى سبب شده انسان‏ها هر کدام نسبت به دیگران منحصر به فرد و یگانه باشند. اندیشه دو نفر کاملاً شبیه به هم نیست؛ این مورد حتى در باره دوقلوهایى که از بسیارى جهات همانند هستند، قابل بیان است. این موضوع زمانى حساس‏تر مى‏شود که دو انسان از دو جنس مخالف قصد دارند روزها، ماهها و سال‏هاى زیادى در زیر یک سقف زندگى کنند. «باید چنان رفتار کنند که گویى مى‏خواهند دوست و رفیقى از جنس خود (نه از جنس مخالف) براى همه عمر برگزینند تا از افسون شهوت مصون بمانند.» (مساواتى‏آذر، 1374: 274).

منابع اسلامى ملاک‏هاى ازدواج را غالباً به این شکل مطرح مى‏کند:

1- توجه به بُعد مذهب و دیندارى‏ 2- داشتن اخلاق نیکو و حُسن خلق‏ 3- سلامت جسمانى‏ 4- توجه به خانواده‏ 5- توجه به اصل کفویت (همشأن بودن).

 

 انتخاب همسر متناسب و شایسته بیش از هر مسئله دیگرى در زندگى، نیازمند تأمل و دقت است. اهمیت این مسئله به خاطر این است که چون ازدواجى صورت گرفت گسست و فسخ قراردادى بدون تحمل فشارهاى روحى و آسیب‏هاى اجتماعى میسر نیست. امرى که با گزینش صحیح سبب خوشبختى و سرور مى‏شود اما در مقابل، گزینش ناصحیح، کوهى از مشکلات را به دنبال دارد.

شرط سوم در کنش عقلایى تأیید آگاهان است. در این قسمت مى‏توان به حضور والدین و سایرین اشاره کرد. به نوعى مى‏توان والدین و بزرگ‏ترها را «مظهر گرایش اولى» نامید (ساروخانى، 1375: 104).

 

ازدواج

ازدواج احساسى‏

در چنین ازدواج‏هایى همسران کفو هم نیستند. ملاک‏ها و همسانى‏ها رعایت نشده و موازین، آن گونه که باید در نظر گرفته شود ، خواه به عمد و خواه ناآگاهانه به فراموشى سپرده شده است.

اهداف هم مى‏تواند ناصحیح و نامناسب باشد ، از جمله ازدواج تنها به خاطر کامجویى و لذت جنسى، ازدواج تنها به خاطر کسب مال و ثروت، ازدواج به خاطر رسیدن به پست و مقام و ... .

عوامل زیادى در چگونگى شکل‏گیرى ازدواج عاشقانه مؤثر است مانند فقر فرهنگى، فقر اقتصادى، ازدواج تحمیلى، ازدواج ترحمى و موردى که در جامعه زیاد دیده مى‏شود. «شاید کمتر ازدواجى را بتوان سراغ گرفت که در آن هم مظاهر عالى عشق به چشم خورد و هم با تمامى معیارهاى مصلحت سازش یابد. در آنان که فقط به توسن علایق فردى و احساسات مجال مى‏دهند به زودى با سرماى سخت زمستانِ واقعیت مواجه شده و خواهند لرزید.» (ساروخانى، 1375: 104)

عشق بیانگر دلبستگى فیزیکى و شخصى متقابلى است که دو نفر نسبت به یکدیگر احساس مى‏کنند.

عشق چیست؟

عشق بیانگر دلبستگى فیزیکى و شخصى متقابلى است که دو نفر نسبت به یکدیگر احساس مى‏کنند. این روزها بسیارى از ما در باره این نظر که عشق همیشگى است تردید داریم اما معمولاً فکر مى‏کنیم که عاشق شدن از احساسات و عواطف انسانى ناشى مى‏گردد. براى زوجى که عاشق مى‏شوند کاملاً طبیعى به نظر مى‏رسد که بخواهند زندگى مشترکى را آغاز کنند و رابطه‏شان با یکدیگر در جستجوى ارضاى شخصى و جنسى باشد.

عشق در بهترین حالت یک ضعف اجتناب‏ناپذیر و در بدترین حالت نوعى بیمارى روانى تلقى مى‏گردد. (گیدنز، 1989: 10)

 

عشق: بد یا خوب‏

منطقى بودن رفتار ممکن است این تصور را در ذهن ایجاد کند که عشق در روابط همسران غیرضرورى و غیرقابل پذیرش است. اما هرگز چنین نیست بلکه عشق براى تداوم زندگى پس از ازدواج ضرورى و مهم است. عشق عنصر ناگریز خوشبختى است و هدیه‏اى است که از سوى خداوند براى زن و مرد از آسمان فرود مى‏آید ؛ پیوند دهنده قلب‏ها و روشنى بخش چشم‏هایى است که به امید داشتن هدف‏هایى والا مبادرت به آن کرده‏اند. هدف ما از بحث، عشق‏زدایى کردن و پاک‏سازى آن در ازدواج نیست زیرا همان گونه که ازدواج کورکورانه در اثر عشقى آتشین، ویران کننده و نامطمئن است، حسابگرى کامل در ازدواج، سرانجام مطمئنى نخواهد داشت.

 نقص ازدواج عاشقانه، کاستى در شناخت و آگاهى شخصى است که نیاز هست بیشتر به عیب‏هاى او نظر انداخت.

«مهم‏ترین دلیل جدایى به فرایند معیوب انتخاب همسر برمى‏گردد و اینکه ازدواج صرفاً بر اساس روابط احساسى و زودگذر شکل مى‏گیرد. تحقیقات نشان داده است 30 درصد طلاق‏ها در سه سال اوّل ازدواج رخ مى‏دهد چرا که در طى دو سال اوّل زندگى احساسات فروکش کرده و چهره واقعى افراد مشخص مى‏شود و مشکلات زندگى خود را نمایان مى‏سازد.» (تواناعلمى،1383)

 

آسیب‏شناسى ازدواج عاشقانه‏

فروپاشى و از بین رفتن بیشتر خانواده‏هایى که روزى عاشق یکدیگر بوده‏اند اولین آسیبى است که ازدواج‏هاى نامقعول و غیرمنطقى مى‏بیند. البته گاهى هم اتفاق مى‏افتد که منجر به ازدواج نشده آنگاه به مراتب دردناک‏تر از پیش مى‏باشد. افسردگى روحى، خودکشى و نومیدى از زندگى مى‏تواند بعدها در روابط فردى به وجود آید. دسته دیگر علاوه بر چشیدن ناکامى، متوسل به خشونت مى‏شوند و مى‏خواهند از این طریق آنچه را که نتوانستند به دست بیاورند جبران کنند. تیتر روزنامه در صفحه‏هاى حوادث، هر روز از چنین اتفاقاتى خالى نیست و ما شاهد هستیم قتل‏ها و جنایت‏هاى وحشتناکى به نام عشق و روابط عاشقانه صورت مى‏گیرد که نشان از جنون و بیمارى روانى آنهایى دارد که به نوعى سرخورده از عشق لقب گرفته‏اند.

منصفانه نیست مانند دکتر استل‏پنستى، عشق را نوعى تصور و تفاهم فرض کنیم و یا مانند «گیدنز» یک بیمارى روانى قلمداد نماییم ولى هر چه که هست اگر ادعا کنیم ازدواج هر چه سنجیده‏تر و مناسب‏تر و بر اساس عقل و منطق صورت پذیرد استحکام و پایدارى خانواده بیشتر خواهد بود؛ و هر چه زناشویى نامناسب‏تر و بر اساس رفتارى غیرعقلایى تأثیر گرفته باشد گسیختگى خانواده بیشتر اتفاق خواهد افتاد.

  

سوالاتتان را در مورد نحوه ی انتخاب همسر با مشاوران تبیان در میان بگذارید.

 

سخنرانی حجت الاسلام دهنوی در باب جایگاه عشق در ازدواج را می توانید اینجا دانلود کنید.

 

منبع:  تبیان

منبع :فارس


۰۴ شهریور ۹۷ ، ۰۹:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نازیار ملک

عشق چیست و نقش آن در همسریابی چگونه است؟



عشق همان دوست داشتن است ولی در حد زیاد در حد افراط اگرچه خیلی از مردم آن را برای دوست داشتن خیلی زیاد هر چیزی استفاده می کنند به مانند عشق مادر به فرزند و یا عشق به وطن و همچنین عشق به خدا اما به هر حال اصل معنای عشق ارتباط عاطفی و روانی بین دو انسان برای برقراری رابطه جنسی است و به عنوان یک محرک اولیه برای انتخاب همسر و همسریابی می باشد. عشق برای آمیزش جنسی مانند اتش فراوان برای نوشیدن آب است. آدم بسیار تشنه از نوشیدن آب لذت بسیار فراوانی می برد و حذف بیشتری از آن می‌برد و آب برای او بسیار گوارا تر است. و عشق این چنین وارد روانشناسی شد.

در روانشناسی دو نظریه برای عشق مطرح می‌کنند یکی از نظریات مربوط به اروین یالوم روانشناس آمریکایی استاد دانشگاه استنفورد است. در این نظر که به گرایش روانشناسی هستی گرایانه معروف است،انسان را موجودی تنها می داند و انسان برای تحمل این تنهایی نیاز به عشق دارد تا به نوعی این تنهایی را فراموش کند.

نظریه دوم تئوری روانشناسی تکاملی می باشد که از وادی دیگری به عشق نگاه می کند و عشق را نیاز و انگیزه عاطفی می‌داند به نوعی که عشق انسان را به سمت ارتباطی در جهت انتقال ژن و بقای نسل ترغیب می کند. یعنی هورمون های بدن انسان نه تنها از نظر جسمی نیازمند ارتباط جنسی می نماید بلکه از نظر روانی نیز انسان را به چنین ارتباطی نیازمند می‌کنند و این نیاز عشق نام دارد.

افلاطون می گوید عشق در حالت نیاز زندگی می کند یعنی عشق یک نیاز است. یک نیاز به یک انگیزه برای رسیدن به چیزی و یک ناآرامی در روان آدمی است و قدرت عاطفی عشق علت بسیاری از رفتارهای خوب و بد انسان می باشد.رفتارهایی به مانند از جان گذشتگی در برابر معشوق تا رفتار ناشی از افسردگی و خودکشی در برابر شکست در مقوله عشق ونیز قتل و جنایت که در طول تاریخ بسیار فراوان دیده شده است.

عشق وارد فلسفه نیز شده است و همواره خداباوران به دنبال یافتن نشانه ای از ملکوت در زندگی دنیوی هستند و به هر موضوع مبهم و ناشناخته ای متوسل شدند دانش آن دهند که بسیاری از مسائل با امور مادی قابل توجیه نیست و احتمالا توجیه گران عشق و مقوله عشق ورزی و عشق پرستی می باشد.

برخی فلاسفه عشق را ماورای ماده می دانند و آن را غیرقابل توجیه با تکامل داروین می‌داند. عشق به عنوان یک احساس عاطفی انسان کاملا فیزیکی می باشد و کاملا علمی می باشد و هر آنچه با رابطه جنسی در ارتباط باشد و به تولید نسل بعد ارتباط داشته باشد با تکامل داروین به احتمال زیاد قابل توجیه می باشد. به این ترتیب عشق وارد علم نیز شده است و از طریق اندازه گیری مشاهده و آزمایش و تاثیرات و تاثیراتی که بر روی ذهنیت و جسم انسان می‌گذارد و آنها را علم قابل اندازه‌گیری می‌داند مورد بررسی قرار گرفته است.

همه مطالبی که در مورد عشق گفته شده است به طرز اعجاب انگیزی قابل مشاهده است و تاثیراتی که بر روی جسم انسان می گذارد و از طریق هورمون ها قابل اندازه گیری گشته است. برای مثال مثل معروفی وجود دارد که عشق انسان را کور می نماید انسان در فراق معشوق شعله‌های عشق او بیشتر می‌گردد و اینها همه به طور علمی قابل مشاهده است.

بخش های ابتدایی مغز که در انسان وجود دارد و در همه پستانداران مشترک است و قسمتی از آن راVTA می‌گویند به نیاز و خواهش و تمنا مربوط است و انگیزه و تمرکز مدیریت می کند و  این بخش تولید کننده دوپامین مغز میباشد و آن را به قسمتهای مختلف مغز ارسال می کند برای نمونه مصرف کوکائین باعث تولیدVTA می‌گردد. تصویر برداری ام آر آی نشان داده است عشق شدن نیز موجب فعالیت این بخش از برمی‌گردد و تولید دوپامین را به به شکل بسیار زیادی افزایش می‌دهد و آن را به تمام قسمتهای مغز ارسال می‌کند و احساسات عاشقانه در انسان فوران می نماید.

عشق هم نوعی اعتیاد است و این اعتیاد را می توان یک اعتیاد بسیار قوی ذهنی و فکری نام نهاد. چنان معشوق در من عاشق جا خوش می کند که به  صورت یک وسواس فکری ذهن عاشق را به خود مشغول می‌کند و تا زمانی که عاشق به معشوق نرسد این وسواس می تواند شدید و شدیدتر گردد. درست به مانند مکانیزم اعتیاد در مغز شخص معتاد.

عشق می‌تواند قدرت اراده و تصمیم عاشق را کاملا در دست بگیرد.

به گفته دکتر هلن فیشر دانشمند و محقق رفتار انسان سه سیستم مغزی برای همسریابی و انتخاب همسر در انسان تکامل یافته اند تا برای او زوج مناسب خویش را انتخاب نمایند.

اولین سیستم سیستم محرک جنسی میباشد که این سیستم انسان را به برقراری ارتباط می‌دهد اما ارتباط انسان را متمرکز به یک شریک زندگی نمی نماید. و در حقیقت تنوع طلبی خاصیت همچین سیستمی می باشد.

دومین سیستم مغزی حس عشق رویایی می باشد،همان عشق رمانتیک که هم انرژی زا می باشد و هم تمام تمرکز خویش را بر روی یک معشوق متمرکز می کند.

سومین سیستم سیستم حس وابستگی به شریک زندگی می باشد،که موجب


دوام ارتباط با شریک زندگی خواهد بود اگر چه که همه حیوانات انتخاب همسر را دارا می باشند اما سیستم عشق در برخی از پستانداران دیده شده است اما در حیوانات عشق چندان جدی نیست و مدت اش بسیار کوتاه است.


اگرچه که معمولاً یکتا سه سال بعد از ازدواج دو عاشق و معشوق میزان دوپامین مغز کاهش پیدا میکند اما به طور علمی دیده شده است که گاهی عشق بین زوجین تا ۲۵ سال نیز جاری است و دوام طولانی دارد. اثر عشق محدود به دوپامین نیست بلکه عشق علاوه بر افزایش دوپامین موجب کاهش سروتونین و افزایش نورا آدرنالین می‌شود. عاشقی فرآیند بسیار پیچیده ای در مغز می‌باشد که همچنان جای تحقیق بسیار برای آن وجود دارد.

و البته عشق در ادبیات

عشق وارد ادبیات شد به گونه ای که اشعار عاشقانه مشتاقان فراوان دارد رمانهای عاشقانه فروش فراوانی می کنند و همین ادبیات به انسان می گوید که عشق چیست. البته به عشق ارزش می دهد و به انسان می گوید که چگونه عاشق گردد. به گونه ایست که جوانی که به سن بلوغ میرسد در به در به دنبال موردی برای عشق و عاشق شدن می گردد. ادبیات چنان جا انداخته است که عشق موجود بسیار زیباییست عالیست بی نظیر است دوست داشتنی است و عشق معنای اصیل زندگی می باشد. به گونه‌ای القا می‌کند که اگر عاشق نگردی در زندگی هیچ نفهمیده ای و به عبارتی اصلا زندگی نکرده ای.

عاشق شو ارنه روزی کار جهان سرآید

ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی

در واقع همان گونه که با هنر زندگی زیباست و انسان نیازمند هنر است اما بسیاری از انسان ها بدون توجه به هنر زندگی می‌کنند و مشکلی نیز ندارند پس مسئله این نیست که باید عاشق بگردیم و اگر کسی عاشق نشده باشد انگار کلاً زندگی نکرده است آنگونه که ادبیات ما بدان اشاره می کند. انسان نیازمند عشق است با عشق زندگی برای انسان زیباتر است و لذت آن بیشتر است اما زندگی بدون عشق بی معنا نیست. البته به گونه ای جاافتاده است که عشق برای از مافوق عقل است علت هستی معنای زندگی است شاید اینها توصیفات اغراق‌آمیز ایست که ادبیات وارد مقوله عشق و معنا بخشی به آن  کرده است.

۲۰ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نازیار ملک