شیدایی به سبک ایرانی

راهکارهای نوین روانشناسی رابطه در همسریابی و همسرگزینی و استفاده درست از سایت همسریابی شیدایی برای ازدواج دائم و موقت

۳۲ مطلب در دی ۱۳۹۸ ثبت شده است

ماجرای ازدواج در شیدایی از زبان لیلا و سفر در زندگی او !

ما در سایت همسریابی شیدایی با هم ملاقات کردیم ، و در سایت ازدواج شیدایی ازدواج کردیم و دو پسر داشتیم که به او شباهت داشتند. نمی دانستم چقدر آن شباهت مرا بازسازی می کند. ما تقریباً 14 سال پیش در یک صبح شنبه در همسریابی موقت شیدایی ملاقات کردیم. جلسه ما مدتها بود او چهار سال بود که ثبت نام کرده بود. من او را یک یا دو بار در آن مهمانی های آپارتمانی در اوایل 1398 در تهران بزرگ ملاقات کرده بودم ، نوعی کیسه های باز شده چیپس مخصوص تراشه در پیشخوان های منزلش ، سالسای گلپسی که داخل کاسه های چینی ریخته بود ، بطری های نوشابه ارزان قیمت که کنار صندوق های قرمز انفرادی و سیگار می خورد در محل های فرار از آتش ، با فعالیت غیرقانونی در حمام یا درست روی میز قهوه اتفاق می افتد. او با یکی از همکاران من ، زنی به نام پارمیدا  ملاقات کرده بود ، و پس از آن او نبود ، اما او هنوز دور از دسترس بود ، فقط از دید او ، دور از دسترس بود. من او را زیاد دوست داشتم . نام او حسین بود ، اما برای من و دوستانم او به عنوان "آن شهرستانی " شناخته شد و ماهها بعد به عنوان "دوست هم مهمانی ". من او را گاهی اوقات صبح در راه کار ، در ایستگاه من در باغ کارول می دیدم. من از طرف دیگر قطب بتونی که از قطار خط 1  جدا می شد و وقتی اوقات فراغت جمعیت را تماشا می کرد ، نگاه می کردم: او قد بلند بود با موهای سیاه و ریش. دستهای بزرگ او به موسیقی گوش می داد. او می خواند. او هرگز با زن دیگری نبود. هفت سال گذشت. بعضی اوقات ماهها می گذشت و او ناپدید می شد. گهگاه با یک پسر دیگر سوار قطار می شدم و امیدوارم که او را ببینم تا او مرا با این پسر دیگر ببیند. من هرگز کاری نکردم من او را هرگز در محله ندیدم ، گرچه او به وضوح در همین نزدیکی زندگی می کرد. وقتی بالاخره در آن شنبه سرنوشت ساز ملاقات کردیم ، صدای من لرزید. او در کنار همکار قدیمی من بود ، زنی که او تا به امروز ، پارمیدا ، و همسر جدید خود ، حسین ، بهترین دوست حامد که او را معرفی کرده بود ، بود. او و پارمیدا یک محله نبودند ، اما آنیتا و جواتی بودند. و حسین بخشی از آن عشق به شیدایی بود. پارمیدا گفت سلام و حسین دنبال کرد و من گفتم: "من تو را همیشه در مترو می بینم!" با صدای بلند ، مطمئن هستم. او با صدایی گفت: "من همیشه تو را می بینم." و لبخند او - چهره اش را مانند لامپ روشن تر کرد. من خودم را لرزاندم و لرزید. و لبخند به عقب. یک هفته بعد ما با مشاوره سایت همسریابی شیدایی به دفتر ازدواج رفتیم. شش ماه بعد وارد آنجا شدم. یک سال بعد ما درگیر شدیم و یک سال بعد ، در سایت شیدایی ازدواج کردیم. من نمی توانستم باور کنم که درست انتخاب بوده ام ، که شهود من درباره حسین بسیار مشهور بوده است. و پس از آن جهان من را درست در صورت دودی و گنگ من مشت کرد.هشت سال و دو پسر زیبا بعداً ، حسین برای کار از خانه ما در تهران ، تبریز ، خارج شد و هرگز برنگشت. در طول روز ، رگ های خونی به طور ناگهانی در مغز وی پاره شدند و او به کما افتاد که از آن هرگز ظهور نکرد. یک هفته بعد ، او درگذشت. در درون آن سر زیبا ، در پشت آن لبخند خنده وار ، یک بمب تیک تیک ، یک ناهنجاری شریانی - یک لنگه نادر از رگ های خونی غیر طبیعی و ضعیف و مستعد خونریزی و پارگی وجود داشته است - که در انتظار برای ویران کردن او و بسیاری از افراد بود. مراقبت از او. هیچ کس آن را نمی دید. من مطمئناً نداشتم. این فکر هرگز به ذهنم خطور نکرده است - که حسین می تواند یک روز صبح در اینجا باشد و همان بعد از ظهر برود. نزدیک به 100 درجه روز مراسم تشییع جنازه بود ، خورشید به طرز بی رحمانه بر جمع جمعیت دلسوز می تپید. بعداً ، پدرم به من می گوید ، "من هرگز چنین جماعتی را ندیده ام.این مانند مراسم تشییع جنازه دوستش یاسین بود. " و همینطور بود دوستان و خانواده از سراسر دنیا به منظور احترام خود به این کشور پرواز کرده اند ، و نه کاملاً با این باور که این نوع فاجعه می تواند حسین رخ دهد ، نوعی مردی است که به هر آنچه که انجام می داد ، لکه های انرژی تأثیرگذار در زندگی می دهد. و من آنجا بودم که دست 5 ساله و 2 ساله مان را که در حال حلقه زدن یک شلنگ است ، سؤالات "عما؟" "عما؟" "عما؟" قبلاً بی امان بود. عما کلمه عبری برای مادر است. من همیشه فرض کرده ام که می خواهم "مامان" باشم ، اما من یک "ایما" شدم. حسین ابا بود و من ایما بودم. اینگونه کار کردیم عرق پاهایم را می چرخاند و اشک از چشمانم جاری شد. چه اتفاقی در جهان افتاده است؟ هرگز در یک میلیون سال این سرنوشت ناعادلانه را پیش بینی نکردم. هیچ شباهتی به دوران کودکی من نداشت و من هیچ چیزی برای مقایسه با آن نداشتم. چگونه می توانم روی زمین مادر مادری باشم؟ چطور ممکن است که پدرشان از بین رفته باشد؟ امیدوارم که سنمان بیشتر شود و زمان ادامه یابد ، و حسین برای همیشه 44 ساله شود. دو سال و نیم است. من دنبالش می گردم آیا او ، آن شیدایی است که در بالای سرش چرخیده است؟ یا آن پروانه در حیاط پشتی می چرخد؟ اما این چیزها طنین انداز نیست. من یک رویا تکراری دارم که در آن او مرا برای زن دیگری رها کرده است و من خیلی عصبانی هستم که می خواهم فریاد بزنم. من این خواب را دوست ندارم. دوست خردمند من ، پام ، اظهار داشت که شاید این ناخودآگاه من باشد که بخواهد توضیحی برای جایگزینی برای غیبت او بدهد ، چیزی که به نوعی معنا پیدا می کند و من می توانم آن را ببینم. اما چرا دردهای بالای شمع؟ آیا نمی توانم او را فقط با لباس سفید ببینم؟آیا او فقط نمی تواند یکی از آغوش معروف او را به من بدهد؟ که من خیلی ترجیح می دهم. و شهود من من آن را مانند گذشته اعتماد نمی کنم ، اما زمان نوعی دکمه تنظیم مجدد را بر روی حواسم فشرده است. همه آنها ، اما به ویژه این: من فهمیدم تفاوت بین شهود و روشنفکری را درک می کنم. اعتماد به روده و پیگیری قلب شما شهودی است. من کارمند نیستم و هرگز ادعا نکردم که هستم. بنابراین یک تفاوت وجود دارد. فقط به این دلیل که نتوانستم مرگ زودهنگام و ناعادلانه حسین را پیش بینی کنم ، به این معنی نیست که نمی توانم به آن گوش بدهم (یک بار در حالی که وقتی صدای آن به ویژه بلند است) ، صدای درونی در گوش من است ، آن شکاف شناخت در سینه من. من ممکن است دل شکسته باشم ، اما من عاشقش می شدم و دوباره با حسین در صیغه یابی شیدایی ازدواج می کردم. من می خواهم. هنگامی که ما ملاقات می کردیم ، حسین چیزی به من گفت که من هنوز در قلبم نگه می دارم. ما وقتی ساکت به من شد ، در ساحل ساوت تماشا می کردیم و می گفت: "بعضی وقت ها به تو نگاه می کنم و فراموش می کنم که تو دوست دختر من هستی و فکر می کنم خدا ، او خیلی زیباست. مثل شما غریبه هستید اما بعد می فهمم که تو نیستی و من خیلی مغرور هستم. " من هرگز چیزی عاشقانه تر نشنیده ام. فرقی نمی کرد مردان دیگر من را آن طور ببینند یا نه. این بود که او انجام داد و این واقعیت که او با زحمت می گوید این حرف را برای من می زد که درام های فلزی بازی می کردند و خورشید در آسمان صورتی غروب می کرد قلب من را به یک میلیون آهنگ آواز منفجر می کرد. حسین را در پسران ما ، آری و لو می بینم. آوه هفت ساله دقیقاً مانند حسین ساخته شده است ، قد بلند و نازک با پاهای آنتی و انگشتان بلند غیرقابل طول. و چهره او چهره حسین است ، مانند حالات چهره او. او هنگامی که حسین برای تقلید از این عبارات درگذشت ، بسیار جوان بود ، اما در اینجا آنها چنین هستند:نگاه شگفت آور حسین ، پوزخند مسخره او ، راهی که لبخند او چشمان قهوه ای خود را روشن می کند. او آنجاست. و لو ، 4 ساله من. او بیشتر از من شبیه حسین است ، اما چیزهایی که او می گوید! حسین به من می گفت که "او را سخت تر بغل کنم." او گفت: "سخت تر!" تا زمانی که نمی توانستم نفس بکشم. لوو همان حرف را می گوید ، با همان احساس دلهره. پسران ما او را کانال می کنند. آنها چیزهایی می گویند که باد را از من می کشد. یک بار در حالی که من در کنار استخر ، پابرهنه و در حال چکیدن نشسته بودم ، در خانه پدر و مادر دوستم در فلوریدا ، لوی در انتهای کم عمق ایستاد و به من نگاه کرد. واقعاً نگاهم کرد. گفتم: "چی؟" وی گفت: "ایما ،" "شما بسیار زیبا به نظر می رسید." قبل از اینکه اتاق را ترک کنم ، دیگر وقت آری را خوابید ، گفت: "ایا؟" "آره؟" "شما زیباتر از آن هستید که فکر می کنید هستید." اینها چیزهای عادی نیستند که تصور می کنم پسران کوچک به مادرشان می گویند. نه با این نوع احمقانه ، محکومیت دنیوی. و قسم می خورم ، آنها را رشوه نداده ام. تنها توضیحی که می توانم برایتان بیاورم حسین است. از طریق آنها صحبت می کند. این چیزی است که او اگر می توانست به من بگوید اکنون. اگر او در اینجا مانند او بود. بطور شهودی و کاملاً من این را در استخوانهایم حس می کنم. من او را در صدای آنها می شنوم. زمان چند بذر خوش بینی را در خاک جدید و همیشه تغییر یافته من دوباره جبران کرده است. قلب من می تواند و هنوز هم باید دنبال شود.
ادامه مطلب...
۰۲ دی ۹۸ ، ۱۶:۱۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نازیار ملک

بهترین موقعیت های جنسی برای خانم های کوتاه قد در روابط زناشویی چگونه هست ؟

آیا تا به حال این جمله را شنیده اید که "همه ما در یک رختخواب یکسان هستیم" و به سرعت بد خوانده می شود؟ آیا شریکی دارید که در مقایسه با شما کاملاً جمع و جور باشد و یا از گردن شما بلندتر است؟ اختلاف قد می تواند یک مانع جزئی برای روابط زناشویی شیدایی در اتاق خواب باشد - به خصوص وقتی که شما و شریک زندگی تان با مسافت مشخص تر بازی می کنید. دخول پوزیشن های سکس در فضاهای بسته مانند دوش و یا اتومبیل ممکن است همیشه خدا خود آنها می گویند هرگز هرگز -(  اما آن را نیاز به عقل سلیم و خلاقیت برای نگه داشتند) و شما ممکن است هرگز عشق را برای موقعیت های احساس جایی که شما ایستاده و یا انجام برخی مانورهای فلامینگو با نمای سینه شریک زندگی تان و چیزهای دیگررا در محیط های بسته انجام دهید .کسانی که در که روابط زناشویی موفق هستید عمدتا در بین بهترین سایت های همسریابی در سایت همسریابی شیدایی موفق به ازدواج بوده اند و دلیل آن راهنمایی و مشاوره دقیق می باشد .اما یکی از جالب ترین بخش های کاوش در موقعیت های جدید با شریک زندگی شما ، آزمایش و پیدا کردن مواردی است که به بدن خاص شما ، روحیه و سلیقه می خواند. هنگامی که نعمت شریک زندگی شما به طور عمودی به روشهایی که شما ساده نیستید ، تعدادی موقعیت جنسی وجود دارد که از بدن کوتاه و شیرین شما استفاده می کنند. در اینجا چند مورد از بهترین موقعیت های جنسی برای خانم های کوتاه آورده شده است که توصیه می کنیم:شما می خواهید برترین در روابط زناشویی باشید؟ در این خانه ، ما مخصوصاً بزرگ هستیم که وقتی خلق و خوی شما را به آنجا می برد ، کامل برویم. اول از همه، سواری است سرگرم کننده و مصرف در یک موقعیت از بالا به سمت یک راه عالی برای حذف موانع ارتفاع و به یک شریک کوتاه کمی از کنترل و قدرت است. بسته به دیدگاهی که شما یا شریک زندگی تان می خواهید ، راه های زیادی برای اجرای روابط زناشویی آن وجود دارد ، اما اصول اولیه این است: شریک جنسی خود را دراز بکشید (یا در یک صندلی مستقر کنید) ، از بالای  جنسی خود صعود کنید و از آلت تناسلی خود یا اسباب بازی قابل نفوذ استفاده کنید. همانطور که می روید ، می توانید عمق نفوذ را کنترل کنید و در عین حال به سایر مناطق زاویه دار در دسترس نیز توجه کنید. سوار شوید! آغوش همه سطوح جداول ، میز ، تختخواب های بلند ، فرود پله ها ، مبلمان مخصوص ایوان - هر چه سطحی در اختیار شما باشد - می توانند راه های شگفت انگیزی برای تراز کردن زمین بازی هنگام رسیدن به روابط زناشویی متفاوت باشد. نکته مهم این است که شریک خود را در سایت صیغه یابی شیدایی انتخاب نموده و نفوذی با دسترسی راحت به همه مناطق سرگرم کننده ایستاده باشد - و شریک نفوذی می تواند به راحتی با دست های موجود برای اسباب بازی ها استراحت کند. با یک موضع قدرت محکم ، شما در موقعیت خوبی برای فشار و سنگ زنی با هدف هستید .شما نمی توانید خیلی در فضای گفتمان موقعیت جنسی پیش بروید بدون اینکه کسی را به سمت موضع روابط زناشویی شیدایی سوار کنید . این شریک جنسی همه چیز را دارد - صمیمیت ، راحتی ، کنترل ، توانایی گرفتن نوبت به شدت تنبل ، بوسه های گردن شیرین و تحریک G-spot در حالی که دستان خود را برای سایر فعالیت ها آزاد نگه دارید.جای تعجب ندارد که این یک سرسختی برای شرکای همه ارتفاعات ، اشکال و اندازه باشد. فقط روی طرف خود دراز بکشید ، مثل یک جفت کوچک کارد و چنگال کوچکی که در آن قرار دارید ، کنار هم قرار بگیرید و شریک نفوذی را از پشت خود وارد کنید. بسته به نحوه خم شدن پاها نیز می توانید عمق نفوذ را کنترل کنید. آیا حرف خوب ناجی اتاق خواب خود را گوه جنسی شنیده اید ؟ در حالی که به نظر می رسد یک بالش بدن افتضاح است که مادر شمادر هنگام خرید جزیهیه شیدایی خریداری کرده است ، در واقع ابزاری فوق العاده کم کلید برای دسترسی به انواع موقعیت ها با برخی پشتیبانی فوق العاده راحت است. از آن برای دسترسی بهتر و ورود و یا برای بدست آوردن زاویه جدید یا رضایت بخش بدون استفاده از چیزی استفاده کنید. هنگام عقب گذاشتن ، این به شریک زندگی اجازه می دهد تا برای نفوذ عمیق تر باسن خود را کج کند و برای افراد کوتاه تر ، چنی سانتی متر مبارک تر است.این یک ابزار عالی برای خلاقیت بیشتر با کارهایی است که شما و همکارانتان می توانید انجام دهید. با احمقانه بودن ، موقعیت نیلوفر آبی ( یک پوزیشن روابط زناشویی ) بسیار بیشتر از آنچه که هست ، اختلاف نظر دارد. اگر می خواهید با یک اتاق کافی برای بوسیدن ، بازی کردن با موهای یکدیگر یا فقط لیسیدن ، با عشق به چشمان شریک زندگی خود (و نه قفسه سینه یا گردن یا زانوها) نگاه کنید . به سادگی ، شریک نفوذ را بچسبانید و پاهای خود را دور کمر و بازوهای خود مانند یک کوآلا کوچک هات دور آنها بپیچید و ریتم خوبی پیدا کنید. مثل همیشه ، همیشه می توانید با پاهای خود زانو بزنید روی شریک زندگی ، بازوها روی یک هدست یا دیوار را برای کمی قدرت بیشتر تغییر دهید. همکاران در هر اندازه و شکل می توانند روش های جدید و مهیج برای لذت بردن از خود و یکدیگر در اتاق خواب پیدا کنند. برای پیدا کردن حرکات درست ممکن است کمی از خلاقیت سکسی طول بکشد - اما ، چه کسی شوخی می کنیم؟ این کشف گاه بهترین قسمت است.
ادامه مطلب...
۰۲ دی ۹۸ ، ۰۷:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نازیار ملک